دم عيدي
سلام عزيزم مي خواستم پست قبليتو كامل كنم اما نشد نميدونم اينترنت مشكل داره يا سايت اون روزم همين مشكل پيش اومد و مجبور شدم پستو نيمه كاره بگذارم. عسلم 2 هفته پيش خونه عمو علي اينا مهمون بوديم آخه زهره جان مي خواست تو و شهابو ببينه عمو علي هم زحمت كشيدو همه فاميلو دور هم جمع كرد روز خوبي بود و خوش گذشت اما شب موقع برگشت شايد به دليل باز بودن پنجره و شايد به هزار و يك دليل ديگه تو مريض شدي اول فكر كرديم فقط يه سرماخوردگي معموليه اما متاسفانه اينطوري نشد و هفته دوم بدجور تب كردي شب تا صبح بيدار بوديم پاشويه شربت شياف اما هيچكدوم كارساز نبود حتي انتي بيوتيك دكتر هم كاري نكرد ساعت 4 برديمت كلينيك بهبد اما قربون اون روحيت ...
نویسنده :
مامان و باباي هوراد
12:21